English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8320 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shippable U قابل کشتی رانی
seaworthy U قابل کشتی رانی
navigation river U رودخانه قابل کشتی رانی
oarsmanship U کرجی رانی
regattas U مسابقه کرجی رانی
regatta U مسابقه کرجی رانی
row a race U مسابقه کرجی رانی دادن
to row a race U در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
dump U شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
ranee U رانی
crural U رانی
rani U رانی
femoral U رانی
motoring U اتومبیل رانی
wheelchair U ویلچر رانی
voluptuously U باشهوت رانی
voluptuousness U شهوت رانی
yachting U قایق رانی
wheelchairs U ویلچر رانی
extrusion U روزن رانی
oratorship U سخن رانی
ejection U بیرون رانی
d. of a speech U سخن رانی
inguinal U کشاله رانی
salaciousness U شهوت رانی
salacity U شهوت رانی
canoes U قایق رانی
canoe U قایق رانی
repression U واپس رانی
platforms U سخن رانی کردن
auto racing U مسابقه اتومبیل رانی
boat U قایق رانی کردن
harness racing U ارابه رانی تک اسبه
cabotage U کشتی رانی ساحلی
shipping company U شرکت کشتی رانی
aerostation U کشتی رانی هوایی
harness race U مسابقه ارابه رانی
boats U قایق رانی کردن
funeral oration U سخن رانی برسرجنازه
platform U سخن رانی کردن
lectureships U سمت سخن رانی
drive way U مسیر اتومبیل رانی
to go on the stump U سخن رانی کردن
auto drome U پیست اتومبیل رانی
to give a lecture U سخن رانی کردن
ease all U درکرجی رانی ایست
salaciously U از روی شهوت رانی
sailing orders U دستور کشتی رانی
ox goad U نیزه گاو رانی
loxodromics U کشتی رانی در خط مایل
pultrusion process U فرایند کشش رانی
to gratify ones passions U شهوت رانی کردن
lectureship U سمت سخن رانی
magnetic potential U نیروی مغناطیس رانی
inland navigation U کشتی رانی در رودخانه ها
innavigable U غیرقابل کشتی رانی
extrudate U محصول روزن رانی
pawn roller U پیاده رانی شطرنج
pawn push U پیاده رانی شطرنج
nautically U از لحاظ کشتی رانی
libidinously U از روی شهوت رانی
sprinting U مسابقه اتومبیل رانی
harness horse U اسب مخصوص ارابه رانی
red flag U پرچم قرمز اتومبیل رانی
ride [American E] U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
loxodromic U وابسته به کشتی رانی در خط مایل
drag racing U مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
lift U سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
motor vehicle passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
coasting U کشتی رانی در طول ساحل
matinees U مسابقه ارابه رانی در روز
contact electromotive force U نیروی برق رانی مجاورتی
moto U بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
effective electromotive force U نیروی برق رانی موثر
active emf U نیروی برق رانی موثر
trialling U مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
matinTes U مسابقه ارابه رانی در روز
matinee U مسابقه ارابه رانی در روز
car passenger U سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
Carpool U هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
motor vehicle passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
car passenger U مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
oceanshipping U روشهای کشتی رانی دراقیانوس
kite track U مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
eloge U سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
starter U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starter motor U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
sapphic vice U شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
starting motor U راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
circumnavigate U دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
under- U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
portolano U راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
under U در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
icekhana U اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
to pander any one's lust U وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
circumnavigation U کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
speedway U مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
circumavigator U کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
off road racing U مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
tirm oval U پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
lap money U جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
track U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked U پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
off roader U شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
hopple U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling U وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
lines U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line U رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
moto cross U مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
achievable U قابل وصول قابل تفریق
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
sensible U قابل درک قابل رویت
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
pits U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit U منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
toe weight U وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
booster cable [jumper cable] U کابل باتری به باتری [اتومبیل رانی ]
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
handicaps U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap U مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
midship U میان کشتی یا کرجی وسطکشتی یا کرجی
dragway U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip U مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
acceptor U قابل
thorough paced U قابل
good U قابل
soluble U قابل حل
incapable U نا قابل
dissoluble U قابل حل
solvable U قابل حل
sensible U قابل حس
qualified U قابل
able U قابل
abler U قابل
capable U قابل
apt U قابل
ablest U قابل
pivoting U قابل چرخش
enforceable U قابل اجرا
negotiable U قابل انتقال
multipliable U قابل تکثیر
moveable U قابل تغییر
enforceable U قابل اجراء
kenspeckle U قابل شناسایی
leviable U قابل تحمیل
digestible U قابل هضم
negotiable U قابل معامله
negotiable U قابل مذاکره
namable U قابل ذکر
multiplicable U قابل تکثیر
licensable U قابل اجازه
limit of inflammability U حد قابل اشتعال
liveable U قابل زیستن
liveable U قابل معاشرت
detectable U قابل کشف
liveable U قابل زندگی
merchantable U قابل فروش
merchantable U قابل معامله
mentionable U قابل ذکر
noticeable U قابل توجه
meltable U قابل ذوب
medicable U قابل معالجه
maintainable U قابل نگاهداری
macroscopic U قابل رویت
Recent search history Forum search
1frangible
1due amount
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2single gas
1he booted them off to the isle of the lost
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
2Rowdy
1For drop-off and assistance with annul rent serviews
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com